بنام پدر :

فوتبال همیشه بخش جدایی ناپذیر برنامه های نوروزی ما درگذشته بود، شورروزهای فوتبالی ما در روزهای تعطیلی عید جوانه می زد. فریبرز ستاری به یادبود شهید علی خدمتی هرسال جامی را برگزار می کرد وتیم های خوب آران وبیدگل دور هم می شدند وبدور از تنش به یاد آن عزیز سفر کرده با همدیگر مسابقه می دادند وآخر سرهم تیم برنده کاپ بازی را به ویترین افتخارات باشگاه اش اضافه می کرد. یادم می آید در اولین سال تاسیس باشگاه اقبال (که درچندین پست به چگونگی تاسیس آن پرداخته ام) در این مسابقات شرکت کردیم. من درمدرسه راهنمایی شبانه کاشان درس می خواندم بعدازظهر امتحان ثلث دوم را دادم وبا چه شور شعفی خودم را به زمین سپاهان محل برگزاری مسابقات رساندم ومتاسفانه مسئولین باشگاه به جای بازی دادن ماها که همیشه در تمرینات شرکت  می کردیم ازتیم های دیگر بازیکن آورده بودند وآن بازی راکه باعقاب محله خودمان بود 4-2 واگذار کردیم. ولی حال وهوای آن روزها همیشه برای من ماندگار است. عقاب در روز سیزده بدر موفق شد با شکست دادن سپاهان بر سکوی قهرمانی بایستد واین قهرمانی زمینه ای شد برای نزدیکی بچه های اقبال با عقاب.

منبع : http://banamapadar.blogfa.com/

آشنای غریبه :

یادش به خیر من و همه بچه های فامیل و همسایه  هر سال وقتی تعطیلات عید فرامی رسید با آن حال و هوا و جنب و جوش کودکی در کنار  هم صبح تا به شب را صرف بازی های گوناگون می کردیم . دوران راهنمایی بودم که تصمیم گرفتیم دوتا تیردروازه برای گل کوچیک بسازیم و توی کوچه شهید علی خدمتی جام برگزار کنیم . اسم جام را هم گذاشتیم جام شهیدان خدمتی . به هر زحمتی که بود چند قطعه لوله آب که بلااستفاده بود پیدا کردیم و بردیم مغازه جوشکاری خدابیامرز اوستا اکبرکجایی ، خدا بیامرزدش ، وقتی شور و اشتیاق مارا دید بدون هیچ هزینه و چشمداشتی بدون معطلی دروازه ها را برامون ساخت . بعد رفتیم دنبال طناب نازک برای تور دروازه . خلاصه کارت های زرد و قرمز و کاپ هم از مغازه فاضل خریدیم و هفت هشت تیم سه نفره برای مسابقه تشکیل شد و هرتیم هم برای نام خودش اسم یکی از شهدای محل را انتخاب کرده بود . مسابقات با حال و هوای خاصی برگزار میشد گاهی تیم های با هم دعوا می کردند و گاهی هم مجبور بودند توپی را که انداخته بودند خانه مرحوم لطف ابادی و استاد علی ستاری از سردیوار برن بالا و بیارن .روزهای خوبی بود که هیچگاه نمیتوان از ذهن پاک کرد . از اون سال به مدت چندسال با بچه ها همینجوری تعطیلات نوروزمون را پشت سر میگذاشتیم .

یادش بخیر